زندگی نامه امام حسن(ع)

زندگينامه امام حسن (ع)

نام: حسن بن علي .

كنيه: ابو محمد.

نام و كنيه آن حضرت را پيامبر اكرم (ص) تعيين فرمودند.

القاب: مجتبى، سيّد، سبط، زكى، تقى، حجت، برّ، امين، زاهد و طيّب.

منصب: معصوم چهارم، امام دوم شيعيان و پنجمين خليفه اسلامى.

تاريخ ولادت: نيمه ماه مبارك رمضان سال سوم هجرى. برخى نيز تولد آن حضرت را سال دوم هجرى دانسته‏اند. او نخستين فرزند اميرالمؤمنين (ع) و فاطمه زهرا (س) است.

محل تولد: مدينه مشرفه، در سرزمين حجاز (عربستان سعودى‏كنونى).

نسب پدرى: اميرالمؤمنين، امام على بن ابى‏طالب بن عبدالمطلب.

مادر: فاطمه زهرا، دختر پيامبر (ص).

مدت امامت: از زمان شهادت پدرش، اميرالمؤمنين(ع)، در رمضان سال چهلم تا صفر سال پنجاه هجرى، به مدت 10 سال.

از اين مدت، هفت ماه و 24 روز را عهده‏دار امر خلافت مسلمين بود و سپس طى صلحى، آن را به معاوية بن ابى سفيان واگذار كرد.

تاريخ و سبب شهادت: 28 صفر سال پنجاه هجرى، در سن 47 سالگى، به‏وسيله زهرى كه همسرش، جعدة بنت اشعث، به تحريك معاوية بن ابى سفيان، به آن حضرت خورانيده بود، پس از چهل روز مسموميت و بيمارى، به شهادت نايل آمد.

محل دفن: قبرستان بقيع، در مدينه منوّره، در كنار قبر جدّه‏اش، فاطمه بنت اسد.

همسران: 1. ام بشير بنت ابى مسعود. 2. خوله بنت منظور. 3. ام اسحاق بنت طلحه. 4. سلمى بنت امرء القيس. 5. جعده بنت اشعث. 6. ام كلثوم بنت فضل بن عباس. 7. هند بنت عبدالرحمن بن ابى بكر. 

فرزندان:

الف) پسران: 1. زيد. 2. حسن مثنى. 3. عمر. 4. قاسم. 5. عبدالله. 6. عبدالرحمن. 7. ابوبكر. 8. حسين اثرم. 9. طلحه.

ب) دختران: 1. ام حسن. 2. ام حسين. 3. فاطمه. 4. ام سلمه. 5. ام عبداللّه. 6. رقيه. برخى مورخان تعداد فرزندان امام حسن (ع) را بيش از اين مى‏دانند؛ اما همگى اتفاق دارند كه نسل آن حضرت، تنها از طريق حسن مثنى و زيد ادامه يافته است. از ميان فرزندان امام حسن (ع) چهار تن در سرزمين كربلا، در ركاب عمويشان، امام حسين(ع) به شهادت رسيده و يكى از آنان (حسن مثنى) نيز در آن معركه به شدت زخمى شد و سپس بهبودى يافت. 

اصحاب و ياران:
 

1. ابراهيم بن مالك اشتر.
2. عبداللّه بن عباس.
3. ابو ثمامه صيداوى.
4. جابر بن عبدالله انصارى.
5. جارية بن قدامه.
6. جبلة بن على شيبانى.
7. حبيب بن مظاهر اسدى.
8. حذيفة بن اسيد غفارى.
9. رفاعة بن شداد.
10. سعيد بن قيس همدانى.
11. قيس بن سعد انصارى.
 

12. سعيد بن مسعود ثقفى.
13. سليم بن قيس هلالى.
14. صعصعة بن صوحان عبدى.
15. عامر بن واثله كنانى.
16. عمر بن ابى سلمه.
17. كميل بن زياد نخعى.
18. ابو مخنف، لوط بن يحيى.
19. مسيّب بن نجبه فزارى.
20. ميثم بن يحيى تمّار.
21. سعد بن مسعود ثقفى.

 

زمامداران معاصر:

1. پيامبر اسلام، حضرت محمد (ص) (11-1 ق.).

2. ابى بكر بن ابى قحافه (13-11 ق.).

3. عمر بن خطاب (23-13 ق.).

4. عثمان بن عفان (35-23 ق.).

5. اميرالمؤمنين، على بن ابى‏طالب (ع) (40-35 ق.).

6. معاوية بن ابى سفيان (60-35 ق.).

از ميان زمامداران فوق، پيامبر اسلام (ص) و اميرالمؤمنين (ع) علاقه و محبّت ويژه اى به امام حسن (ع) داشتند. سخنان و سيره عملىِ پيامبر اسلام(ص) با امام‏حسن و برادرش، امام حسين(ع) گوياى شدت محبّت آن حضرت به اين دو بزرگوار بوده است كه مورخان و محدثان اهل سنّت و شيعه، آنها را به طور متواتر نقل كرده‏اند؛ از جمله، پيامبر اكرم (ص) درباره آنان فرمود:

«اَلْحَسَنُ و اَلْحُسَيْنُ سِيِّدا شَبابِ اَهْلَ الْجَنَّةِ»(1) و «رَيْحانَتاىَ مِنْ هذِهِ الْاُمَّةِ»(2) و «هذانِ اِبْناىَ وَاِبْنا اِبْنَتىَّ، اَللَّهُمَّ اِنّكَ تَعْلم اِنّى اُحِبّهُهُما فَأحِبَّهُما»(3).

و در جاى ديگر فرمود:

مَنْ اَحبَّ الْحَسَنَ وَ الحُسَيْنَ أحَبَبتُهُ وَمَنْ اَحْبَبْتُهُ اَحبَّهُ اللّهُ، وَمَنْ اَحَبَّهُ اللَّهُ اَدْخَلَهُ الْجَنّةَ، وَمَنْ اَبْغَضَهُما اَبْغَضْتُهُ وَمَنْ اَبْغَضْتُهُ اَبْغَضَهُ اللَّهُ وَمَن أبْغَضَهُ اللّهُ اَدْخَلَهُ النار.(4)

همچنين درباره امام حسن (ع) فرمود: «حَسَنٌ مِنّي وَاَنَا مِنْهُ اَحَبَّ اللّهُ مَنْ اَحَبَّهُ».(5)

حضرت على (ع) نيز امام حسن (ع) را در همه امور كمك‏كار و در كنار خود داشت. وصيت‏هاى آن حضرت به امام حسن (ع) معروف و مشهور است و در نهج‏البلاغه به تفصيل نقل شده است. آن حضرت به خاطر فضيلت‏ها و ارزش‏هايى كه در وجود امام حسن(ع) سراغ داشت، وى را وصى و جانشين و امام پس از خود معرفى كرد. در اين باره ادله و حجت‏هاى بسيارى در دست است؛ از جمله، روايتى است از سليم بن قيس هلالى كه گفت:

شَهِدْتُ اَميرَالمُؤمِنينَ(ع) حينَ اَوْصى‏ اِلى‏ اِبْنِهِ الْحَسَن وَاَشْهَدَ عَلى‏ وَصيّتِهِ الْحُسَيْنَ وَمُحَمّداً وَجَميعَ وُلْدِهِ ورُؤَساءَ شيعَتِهِ وَاَهْلَ بَيْتِهِ. ثُمَّ دَفَعَ اليْهِ الْكِتابَ وَالسَّلاحَ وَقالَ لَهُ: يا بُنىّ أمَرَني رَسُولُ اللّه (ص) اَنْ اَوْصى‏ اِلَيْكَ وَاَدْفَعُ اِلَيكَ كُتُبى وَسَلاحي كَما اَوْصى‏ اِلَىَّ وَدَفَعَ اِلىّ كُتُبَهُ وَسَلاحَهُ، وَاَمرني اَنْ آمُرَكَ اِذا حَضَرَكَ الْمَوْتَ أنْ تَدْفَعَها اِلى‏ اَخيكَ الَحُسَيْنَ....(6)

سليم بن قيس گفت: من شاهد بودم آن زمانى را كه اميرالمؤمنين (ع) به فرزندش، امام حسن (ع) وصيت نمود و بر اين وصيت، تمام فرزندان خويش، از جمله امام حسين، محمد بن حنفيه و رؤساى شيعه و اهل بيت خويش را گواه گرفت. سپس ودايع امامت، مانند كتاب و سلاح، را به امام حسن (ع) داد و به وى گفت: اى فرزندم! پيامبر گرامى (ص) به من دستور داد تا به تو وصيت كنم، سلاح و كتابم را به تو بدهم، همان طورى كه او به من وصيت كرد. آن حضرت به من دستور داد تا تو را امر نمايم به اين كه هرگاه مرگ تو را فرا گيرد، آنها را به برادرت، حسين (ع) تحويل دهى (و امامت را به وى بسپار)

سه خليفه اوّل نيز با آن حضرت رفتارهاى مناسبى داشته و با ديده احترام مى‏نگريستند؛ اما معاويه، كه پس از شهادت اميرالمؤمنين، على (ع) خود را خليفه بلامنازع مسلمانان مى‏پنداشت، با مكر و حيله، ياران و بزرگان قوم را از اطراف امام حسن (ع) دور كرده و آن حضرت را در ميدان سياست و حكومت تنها گذاشت.

امام حسن (ع) گرچه تلاش زيادى نمود تا در برابر تهاجم سنگين سياسى و نظامىِ معاويه از خلافت به حق خويش دفاع كند، اما با خيانت بسيارى از سردمداران و كوتاهى سران اقوام و طوايف، آن حضرت با تعداد اندكى از شيعيان، تنها مانده و ناچار به صلح با معاويه شد. معاويه با اين كه صلح‏نامه را با گواهى برخى از صحابه پيامبر (ص) امضا كرده بود، اما به آن پاى‏بند نبوده و بر خلافش عمل نمود؛ از جمله، براى قتل امام حسن (ع) مكر انديشيد و همسر آن حضرت را به مسموم و شهيد نمودن ايشان وادار ساخت. 

رويدادهاى مهم:

1. از دست دادن جدّش، پيامبر اسلام (ص)، در سال يازدهم هجرى.

2. فشارهاى روانى مخالفان بر پدر و مادرش، پس از رحلت پيامبر اسلام (ص).

3. از دست دادن مادر خود، فاطمه زهرا (س)، در سال يازدهم هجرى.

4. حضور در برخى از جنگ‏هاى مسلمانان عليه مشركان، در عصر خليفه دوم و خليفه سوم.

5. ايجاد مهمان‏پذير (مضيف) براى پذيرايى از مهمانان و مستمندان.

6. آبرسانى به خليفه سوم، عثمان بن عفّان (كه در محاصره انقلابيون مسلمان قرار داشت).

7. همراهى با پدرش، حضرت على (ع)، در تصدىِ خلافت اسلامى، پس از كشته شدن عثمان بن عفّان به دست انقلابيون.

8. فرماندهىِ لشكر در جنگ‏هاى جمل، صفين و نهروان، در ركاب حضرت على(ع).

9. از دست دادن پدرش، حضرت على (ع)، در 21 رمضان سال 40 هجرى.

10. تصدىِ غسل، نماز و دفن پيكر امام على (ع) و پنهان نمودن قبرش از چشم مردم.

11. بيعت مردم با امام حسن (ع) در مسجد كوفه، پس از شهادت اميرالمؤمنين، على (ع).

12. تصدىِ خلافت اسلامى، در 21 رمضان سال 40 هجرى.

13. مكاتبات و ارسال پيام‏ها ميان امام حسن (ع) و معاويه.

14. اعدام شدن دو جاسوس معاويه، در كوفه و بصره به فرمان امام حسن (ع).

15. اعلان جنگ معاويه عليه امام‏حسن(ع) و حركت لشكريان شام به سوى كوفه.

16. اعلان آماده‏باش سپاهيان امام حسن (ع) و تهيه مقدمات جنگ در شهرها.

17. خيانت برخى از فرماندهان سپاه امام حسن (ع) و پيوستن به سپاه معاويه.

18. زخمى شدن امام حسن مجتبى (ع) در ساباط مدائن به دست جراح بن سنان (يكى از منافقان فرقه خوارج).

19. افزايش توان نظامى و روحى سپاه معاويه و كاهش تدريجىِ سپاهيان امام‏حسن(ع).

20. پذيرش صلح تحميلى با معاويه و واگذارى خلافت اسلامى به وى در جمادى الاوّل (يا ربيع الأول) سال 41 هجرى.

21. تعهد معاويه بر مفاد صلحنامه امام حسن (ع) و نقض آن، پس از سيطره كامل بر شهرهاى اسلامى.

22. بازگشت امام حسن (ع) و خاندان اميرالمؤمنين(ع) از كوفه به مدينه مشرفه.

23. دسيسه معاويه در بيعت گرفتن از مردم براى ولايت عهدىِ فرزندش، يزيد و واهمه او از امام حسن (ع).

24. تحريك و فريب جعده بنت اشعث كندى، همسر امام حسن (ع)، توسط معاويه براى كشتن امام حسن (ع) به طور پنهانى.

25. مسموميت امام حسن (ع) به دست همسرش، جعده بنت اشعث كندى و شهادت آن حضرت پس از چهل روز بيمارى، در 28 صفر سال پنجاه هجرى، در مدينه مشرفه.

26. ممانعت عايشه، همسر پيامبر (ص)، مروان و هواداران بنى‏اميّه از دفن پيكر امام حسن (ع) در كنار مرقد مطهر پيامبر اكرم (ص).

27. دفن امام حسن(ع) درقبرستان بقيع، در جوار مرقد جده‏اش، فاطمه بنت‏اسد(س).

 

احادیث امام حسن

 - از حضرت پرسیده شده بزرگواری چیست؟ فرمودند: احسان به قبیله و تبار و تحمل خسارت و جرم آنها. (تحف العقول، ص 227)

3-از امام علیه السلام پرسیده شد که جوانمردی یعنی چه؟ فرمودند:جوانمردی عبارت است از حراست دین، و عزت نفس، و بانرمش برخورد نمودن و بررسی عملکرد خویش، و پرداخت حقوق و دوستی نمودن با مردم. (تحف العقول، ص 227)

4- از امام حسن علیه السلام معنای کرامت و بزرگ منشی را پرسیدند؟فرمودند: بخشش پیش از خواهش و اطعام در هنگام قحطی.

5- امام علیه السلام فرمودند: «ای بندگان خدا» بدانید که خداوند شما رابیهوده نیافریده است، و بحال خود رها ننموده، مدت عمرتان را نوشته، و روزی شما را بینتان قسمت کرده تا هر خردمندی قدر و ارزش خود را بداند و بفهمد جز آنچه مقدر شده هرگز به او نمی رسد. (تحف العقول، ص 234)

6- امام مجتبی علیه السلام فرموده است: به تحقیق خداوند روزی شما رابر عهده گرفته است، و شما را برای بندگی فراغت بخشیده و به شکرگزاری تشویق نموده است و نماز را بر شما واجب فرموده و به پرهیزکاری توصیه فرموده است. (تحف العقول، ص 234)

7- امام مجتبی علیه السلام فرموده است: پرهیزکاری در بازگشت «به سوی خدا» و سررشته هر حکمت، و شرافت هر کار است، وهر کس از پرهیزکاران به کامیابی رسید به وسیله تقوا بوده است. (تحف العقول، ص 234)

 

8- امام مجتبی علیه السلام فرمود: هیچ قومی مشورت نکرد مگر اینکه به ترقی و تکامل راه یافت. (تحف العقول، ص 236)

9- امام حسن علیه السلام: در تفسیر آیه شریفه «وقفوهم انهم مسئولون » فرموده اند: به تحقیق «روز قیامت » هیچ بنده ای قدم از قدم برنمی دارد مگر اینکه نسبت به چهار چیز مورد بازجوئی و پرسش قرار می گیرد:

1- از جوانی اش که در چه راهی مصرف نموده.

2- و از عمرش که در چه کاری آنرا بکار گرفته.

3- و از ثروتش که چگونه جمع و در چه راهی مصرف نموده.

4- و از دوستی ما اهلبیت و خاندان پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم. (بحار، ج 44، ص 13-12)

 

 اشعاری درباره امام حسن

 ای که چون چشمت، ستاره چشم گریانی نداشت

باغ چون تو غنچۀ سر در گریبانی نداشت

آسمان چشم تو از ابر غم لبریز بود

غیر اشک و خون دل، این ابر بارانی نداشت

سینۀ تو، میزبان داغ و درد و رنج بود

این مصیب خانه کم دیدم که مهمانی نداشت

تو همان سردار تنهائی که در قحط  وفا

غم به غیر از سینۀ تو بیت الحزانی نداشت

نی، ز تو آموخت پنهان کردن غم را به دل

گر نمی آموخت از تو، نی نیستانی نداشت

صبر تو شد چلچراغ نهضت سرخ حسین

هیچ کس مانند تو عمر درخشانی نداشت

بعد چندین سال رنج و خوردن خون جگر

زهر پایان داد بر آن غم که پایانی نداشت

تیرهای کینه وقتی بر تن پاکت نشست

چون حسینت هیچ کس حال پریشانی نداشت

روی بال قدسیان تا گلشن فردوس رفت

عاقبت سامان گرفت آن دل که پایانی نداشت

لاله ها همچون «وفائی» گریه کردند از غمت

غنچه ای در باغ هستی لعل خندانی نداشت

 

هر نگاهت شکيب مي بارد

چشم هايت خلاصه‌ی صبر است

همه‌ی عمر پر تلاطم تو

لحظه لحظه حماسه‌ی صبر است

 

نقش انگشترت حکايت داشت*

عزّتت را کسي نمي فهمد

چه غمي جانگداز تر از اين

ساحتت را کسي نمي فهمد

 

چشم بارانی ات پریشان از

ظلمت سرد اين کوير شده

چقدر اين قبيله بي دردند

چشم هايت چقدر پير شده

 

باز از آسمان روشن عشق

ماجراي هبوط معنا شد

صلح و ... تنهائي ات رقم مي خورد

غربت اين سکوت معنا شد

 

نور حق را چه زود مي پوشاند

سايه هاي کبود بد عهدي

که به چشمان روشنت آقا

مي رود باز دود بد عهدي

 

چشم هاي تو پر شفق گشته

ابرواني پر از گره داري

لشکر تو عجب وفادارند

بين محراب هم زره داري

 

آسمان هم به گريه افتاده

همنوا با صداي زخمي تو

در مدائن هنوز شعله ور است

غربت کربلاي زخمي تو

 

چقدر چشم هاي يارانت

عشق و دلداگي نثارت کرد!

دست بيعت شکن ترين مردم

خيمه ات را چه زود غارت کرد

 

مي کشد دست هاي بي رحمي

آخر از زير پات سجاده

بين محراب عجب غريبانه

آسمان روي خاک افتاده

 

حضرت آسمان! چهل سال است

جهل اين قوم خسته ات کرده

خون شده قلبت از زميني ها

بي وفايي شکسته ات کرده

 

حاجت تو روا شده ديگر

شب اندوه رو به پايان است

ولي از داغ اين غريبستان

چشم هايت هنوز گريان است

 

لحظه هاي وداع جاري بود

شعله‌ی غربت و مروري سرخ

چه گريزي به کربلا مي زد

از دل لحظه ها عبوري سرخ:

 

هيچ روزي شبيه روز تو نيست

تير و شمشير و تيغ و سر نيزه

به تن تو دخيل مي بندند

نيزه در نيزه ، نيزه در نيزه

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






موضوعات مرتبط: تازه های زندگی نامه بزرگان دین ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 23 آبان 1392برچسب:زندگی نامه امام حسن(ع),خدا,ائمه, | 18:41 | نویسنده : محمدامین اسکندری ومهزیاراسکندری |

.: Weblog Themes By SlideTheme :.